سلام و خداقوت
گزارش این فراخوان را از قلم همسر یک بیماری سرطانی می خوانید.
***
همسرم زنی 27 ساله است که در اوج جوانی به بیماری مهلک و پیش رونده سرطان مبتلا شد و طی چهار سالی که درگیر و پیگیر درمان هستیم عفونت از روده بزرگ به کبد و ریه هم سرایت کرده است .
متاسفانه سال قبل در حالی که درمان نشانه های امیدوارکننده ای را نشان می داد همزمان با گرانی و نایابی دارو مجبور به استفاده داروی مشابه شدیم و دوباره بیماری اوج گرفت.
امروز که همان داروها در دسترس است هزینه ها بسیار زیاد شده و کمک بنیاد بیماری های خاص نیز کمتر… و من شرمنده همسر و فرزند 5ساله ام.
****
میگویند تا شقایق هست، زندگی باید کرد. من هم دوست دارم زندگی کنم، اما وقتی شریک زندگیم، اسیر پنجه سرطان است و همانند شمعی ذره ذره آب میشود، چگونه می توان زندگی کرد؟
استقامت همسرم را در مدارا با درد میستایم و شرمنده ام که تأمین مخارج درمانش، دیگر در حد توانم نیست.چشم امید اول به خداوند متعال و سپس به دستان سخاوتمدی دارم که از توان مالی خود مایه بگذارند و درد شرمساری را از دل من بردارند و به بیماری دردمند، زندگی دوباره ببخشند و خانوادهای را دوباره دور هم جمع کنند.
***
همت کنید
تذکر مهم
در صورت عبور کمکها از سقف مورد نیاز صرف موارد بعدی خواهد شد