*این 2پرونده با همت خیرین بزرگوار بسته شد
سلام و خداقوت
ما را همراهی کنید در تهیه 2جهیزیه برای دو خانواده نیازمند؛
پدر عروس اولی به زحمت فراوان صورت خود را سرخ نگه داشته است؛
عروس دوم هم 2سال است عقد کرده اما در خانه مانده چون پدرش که کارگر خدماتی یک شرکت است نتوانسته است جهیزیه مناسبی برای ایشان تهیه کند.
پرونده اول:
پدر که باشی و آبرو داری کنی؛ همسر که باشی و نتوانی خرج زندگی را بدهی مجبور می شوی با موتور سیکلت هم کار کنی.
آقای م.ص از آندسته آدمهایی است که صورتش را با سیلی سرخ نگه داشته و ده سالیست که با موتور کار میکند و خرج زن و بچه را می دهد.
یک پسر و دو دوختر دارد. پسر از سربازی برگشته و کار ندارد. دخترها هم یکی دم بخت است و دیگری دوم راهنمایی.
از قضا برای دختر بزرگ خواستگار آمده و خانواده سعی کردند نداریشان را مانع ادامه زندگی فرزندشان نکنند.
دختر سال پیش عقد کرده و هرچه سعی کردند نتوانستند جهیزیه را جور کنند تا قبل از محرم به خانه بخت برود.
حالا در این اوضاع، یارانه دختر هم از خانواده قطع شده و به زوج جدید میرسد.
پدر لکنت زبان هم دارد و نمی تواند خوب صحبت کند.
اینها را که میگوید. سرخ می شود و اشک در چشمانش حلقه میزند.
همسرش در کنارش نشسته. بانویی عفیفه و بسیار محجوب که در یک خانه فوق العاده کوچه سه فرزند را بزرگ می کند. بی مقدمه بگویم خود این خانواده به یک جهیزیه احتیاج دارند چه برسد به تازه عروس. رختها را با دست می شورند و حداقل امکاناتی هم فراهم نیست.
خیلی این پا و آن پا میکنند تا کسی نفهمد برای چه آمده ایم و کسی از بچه ها نیاید تا متوجه شود چه خبر است.
درآمدشان با موتور نهایتا ماهی 500هزارتومن کاسب است. یک دختر دوم راهنمایی و دو جوان هم در خانه هستند. با یارانه کلا 680در ماه درآمد دارند که بنا بر اجاره نامه شان 100هزارتومن بابت اجاره می دهند.
پول قبضها و خرج و مخارج موتور را که کم کنی چیزی نمی ماند. وسایل هم که انقدر گران شده که توان خرید این خانواده هر روز کمتر می شود.
مادر همانطور که پدر توضیح می داد به من گفت حاج آقا من هنوز نتوانستم یک بولیز برای داماد بخرم که حفظ آبرویی بشه؛ اشک در چشمان او هم دوید.
حالا داماد هم اهل اکبر آباد است. محله ای از اینجا پائین تر نباشد بالاتر نیست و می خواهد عروس را به منزل کوچک پدری اش ببرد. اما هرچه باشند خانواده ای آبرو دارند.
موقع خداحافظی وقتی گفتم که ان شاء الله به مدد اهل بیت حل می شود و بعد از ایام سوگواری می توانند بروند سرخانه وزندگی مرا در آغوش خود فشرد و گفت خدا از زبانت بشنود. خوشحالم کردی….
پرونده دوم:
وقتی سراغ محل کار پدر رفتیم متوجه شدیم کارگر خدماتی شرکت است که قرارداد شرکتی دارد و ماهیانه حدودپانصد هزارتومان حقوق دریافت می کند.
در محل کار همه از اخلاق و مناعت طبعش تعریف می کنند و می گویند با وجود مشکلات فراوانش از جمله دیسک کمر و مختصر عارضه کبدی که دارد، تا بحال کمتر کسی دیده از کسی چیزی بخواهد یا قرض کند.
گروهی را هم برای تحقیق به منزل شان فرستادیم. خانه ای حدودا 40 متری در منطقه شهید رجایی(نازی آباد) تهران که برای اجاره اش 4میلیون ودیعه و ماهی 200هزارتومان اجاره می دهند.
پسری دارند که تازه از سربازی برگشته است و دختر بزرگ خانواده هم 2سال است عقد کرده اما بدلیل ناتوانی در تهیه جهیزیه و البته مشکلات داماد که او هم جوشکار ساده است، هنوز به خانه بخت نرفته اند.
پدر ماهی 130هزارتومان قسط می دهد که احتساب اجاره خانه و قسط ماهیانه وام ازدواجی که 2سال پیش گرفته اند حدود 120-150هزار تومان از حقوقش می ماند که البته می توانید یارانه 4نفر را هم به آن اضافه کنید.
در این 2سال توانسته اند اندک اندک وسایل خرد آشپزخانه را تهیه کنند، تلویزیون و فرش هم به عهده داماد است.
***
همت کنید تا بتوانیم مبلغ 5 میلیون تومان برای تهیه یک جهیزیه کامل برای پرونده اول و همچنین تهیه ماشین لباسشویی، گاز، یخچال و سرویس چوب و چند قلم دیگر جهیزیه پرونده دوم تهیه کنیم.
***
توضیح ضروری:
*در فراخوان اولیه همت که منتشر شده بود، برای جهیزیه دختر خانم پدری ناشنوا و نقاش ساختمان درخواست کمک کرده بودیم. با توجه به آمادگی یکی از خیرین برای رفع نیاز کامل این خانواده، مورد دیگری جایگزین پرونده اول شد.
تذکر مهم:
در صورت عبور کمکها از سقف مورد نیاز، در موارد خیر بعدی صرف خواهد شد.
+++
لینک: